رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی

رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی


A-D-S

جانم فدای رهبر سید علی

جانــم فــــدای رهــبــــر
همه رمان های وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.

در صورت نارضایتی نویسنده رمان از وبلاگ برداشته خواهد شد!

برای ارسال رمان از تماس با ما اقدام کنید

ما در شبکه های اجتماعی

نویسندگان
تبلیغات
خرید بک لینک

دانلود رمان پایان خط کامپیوتر،pdf،ایفون،جاوا،اندروید

دانلود رمان زیبا پایان خط برای کامپیوتر Pdf

دانلود رمان پایان خط برای گوشی موبایل اندروید و آیفون

رمان پایان خط با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ

نودیسنده : رقیه مستمع

با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان زیبا پایان خط

حجم رمان :

۴.۸۸ مگابایت پی دی اف

۱.۲۳ مگابایت نسخه ی اندروید


خلاصه رمان:

باورم نمیشه زمان با این سرعت گذشته و من به اینجا رسیده ام من باقی مانده ام تنهای تنها.
در یک خانواده کم جمعیت به دنیا آمدم پدر و مادرم متعلق به خانواده پر جمعیتی بودند و خواهر و برادر زیاد داشتند.
ولی با اختلافاتی که بین آنها وجود داشت همیشه قهر بودند و با کسی رفت و آمد نمیکردند و با هم به این نتیجه رسیده بودند که نباید بچه دار شوند و….

قسمتی از رمان:
باورم نمیشه زمان با این سرعت گذشته و من به اینجا رسیده ام من باقی مانده ام تنهای تنها.
در یک خانواده کم جمعیت به دنیا آمدم پدر و مادرم متعلق به خانواده پر جمعیتی بودند و خواهر و برادر زیاد داشتند.
ولی با اختلافاتی که بین آنها وجود داشت همیشه قهر بودند و با کسی رفت و آمد نمیکردند و با هم به این نتیجه رسیده بودند که نباید بچه دار شوند و سالها روی حرفشان بودند تا اینکه به خواست خدا من هدیه ای برای آنها شدم با اینکه من را نمیخواستند ولی تمام عمرشان را برای خوشبختی و خوشحالی من صرف کردند.
کودکیم را توی مهدکودک و همراه بچه های دیگه بزرگ شدم چیز زیادی یادم نمیاد از دوران مدرسه ولی روز اول را به خوبی یادم میاد بچه های دیگه گریه میکردند ولی من میخندیدم گریه آنها برایم معنی نداشت یکه تاز خانواده بودم هر چی میخواستم برایم مهیا بود.
پدر و مادرم زیاد عاطفی نبودند و من وابستگی عاطفی نسبت به آنها نداشتم به همین خاطر مستقل بزرگ شدم و اختیارم دستم بود.
دوران ابتدایی و راهنمایی خیلی ساده و بدون هیچ اتفاق خاصی گذشت.
اما دبیرستان، حالا که فکر میکنم بهترین روزهای زندگیم و بهترین خاطراتم مربوط به آن موقع است.



نظرات  (۴)

چرا نمیشه رمان دانلود کرد؟
سلام میشه لطفا رمان سنگدل های دوست داشتنی رو بذارین؟؟کلا همه رمانای خانم معصومه ابی روبزارین...رماناشون واقعااااااامحشره...ممنون
پاسخ:
سلام
این رمان با قوانین جمهوری اسلام سازگاری نداره نمیتونیم قرار بدیم تووبلاگ شرمنده.
سلام
تشکرمیکنم از رمان های خوبی که میذارین من هر روز به وبلاگتون سرمیزنم.
بهترین هستین.

پاسخ:
ممنون
لطفا لینک جار رو هم بزارین مثل همیشه.ممنونم از زحماتتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
A-D-S