دانلود رمان چیزی برای آرامش کامپیوتر،pdf،ایفون،جاوا،اندروید
خلاصه ی رمان:
خلاصه ی رمان:
خلاصه رمان:
داستان درباره ی زندگی یه دانشجوی شهرستانیه که با اومدن به تهران و مستاجر شدن تو خونه دوستش به خواهر دوستش علاقمند میشه ولی بخاطر اتفاقاتی که میوفته دختر داستان ازدواج میکنه و میره خارج بعد از سالها که برمیگرده…
کاوه – چرا اینقدر طولش دادی پسر؟
ترم تموم شد دیگه . حالا کو تا دوباره بچه ها رو ببینم . داشتم ازشون خداحافظی می کردم . تو چی؟ چرا سرت رو انداختی پایین و رفتی؟ یه خداحافظی ای یه چیزی!
کاوه – هیچی نگو ! من مخصوصاً رفتم یه گوشه قایم شدم ! به هر کدوم از این دخترا قول دادم که مامانم رو بفرستم خواستگاری شون ! الان همشون می خوان بهم آدرس خونشون رو بدن !
تو همین موقع یه ماشین شیک و مدل بالا پیچید جلوی ما و با سرعت رد شد بطوریکه آب و گل توی خیابون پاشید به شلوار ما . کاوه شروع کرد به داد و فریاد کردن و مثل زن ها ناله و نفرین می کرد :
اوهوی …..همشیره! حواست کجاست ؟! الهی گیربکس ماشینت پاره پاره بشه !
پسر نزدیک بود بزنه بهت ها ! نگاه کن ! تا زیرشلوارم خیس آب شد ! الهی سیبک ماشینت بگنده ! نگاه کن ! حالا هرکی رد می شه می گه این پسره توی شلوارش بی تربیتی کرده !
– می شناسیش ؟
اسم : هما
فامیل : صفاری پور اصفهانی
متولد ۶۹٫۱۲٫۱۲
مجرد
کارشناسی ارشد روانشناسی
خانوم پور اصفهانی از کِی و چند سالگی نویسندگی رو شروع کردیدو چی شد که دست به قلم شدید ؟
از بچگی … شاید حدودا ده سالگی علاقه خاصی به نوشتن داشتم اما نمیدونستم این یه استعداد منحصر ب فرده فکر میکردم همه میتونن بنویسن. به مرور زمان متوجه شدم اینطور نیست برخی از افراد حتی از نوشتن یک انشای کوتاه هم عاجز هستند.