رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی

رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی


A-D-S

جانم فدای رهبر سید علی

جانــم فــــدای رهــبــــر
همه رمان های وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.

در صورت نارضایتی نویسنده رمان از وبلاگ برداشته خواهد شد!

برای ارسال رمان از تماس با ما اقدام کنید

ما در شبکه های اجتماعی

نویسندگان
تبلیغات
خرید بک لینک

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نود و هشتیا» ثبت شده است

دانلود رمان فردا از آن ماست کامپیوتر،pdf،ایفون،اندروید

دانلود رمان عاشقانه فردا از آن ماست برای کامپیوتر و لپ تاپ pdf
دانلود رمان فردا از آن ماست برای گوشی اندروید آیفون جاوا
رمان فردا از آن ماست با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ
لینک به دستور کارگروه محترم تعیین مصادیق محتوای مجرمانه حذف گردید
نویسنده : پوران موسوی
با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان زیبای فردا از آن ماست
حجم رمان :
۴.۶۲ مگابایت پی دی اف
۱.۳۳ مگابایت نسخه ی اندروید
۱.۱۹ مگابایت نسخه ی جاوا
 ۴۶۸ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه  رمان:

داستان درباره ی دختری به اسم درنا هستش که طی یک تصادف ساختگی پدر و مادرش رو از دست میده و هرگز نمیتونه این قضیه رو ثابت کنه تا اینکه...

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۵
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان برای خوب بودن حالم کامپیوتر،pdf،ایفون،اندروید

دانلود رمان عاشقانه برای خوب بودن حالم برای کامپیوتر و لپ تاپ Pdf
دانلود رمان زیبا برای خوب بودن حالم برای گوشی آیفون اندروید جاوا
رمان برای خوب بودن حالم با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ
لینک به دستور کارگروه محترم تعیین مصادیق محتوای مجرمانه حذف گردید
نویسنده : رهایش
با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان زیبای برای خوب بودن حالم
خلاصه رمان:
زندگى ادمها، ادمهایی که سرگرم روزمرگیهاشون هستن، ساده از کنار هم میگذرن. روز رو به شب و شب رو به روز میرسونن، ولى، یه جا و تو یه نقطه زندگیها به هم گره میخوره و امروز و فردا ها با هم عجین میشه. براى خوب شدن حالشون، براى خوب شدن حالمون قدم میذاریم تو مسیر سرنوشت، میسازیم با هم عاشقانه هایی رو که شاید رویای خیلی از ماها باشه...
۱ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۹
نویسنده پست : پریسا

اس ام اس شهادت حضرت فاطمه(س) و ایام فاطمیه 1394

ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت / زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ / ای وسعت دلهای شکسته ، حَرَمت . . .

 

♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس شهادت حضرت فاطمه(س) و ایام فاطمیه 1394♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی/افتاده نخ چادر او دست نسیمی/درخانه ی زهرا همه معراج نشین اند/آنجاکه به جز چادراو نیست گلیمی. یازهرا

 

♦♦♦♦♦♦♦♦ااس ام اس شهادت حضرت فاطمه(س) و ایام فاطمیه 1394♦♦♦♦♦♦♦♦

 

حجاب، همان چادری بود که پشت درب خانه سوخت ولی ازسرفاطمه (س)نیفتاد. یازهرا.

 

♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس شهادت حضرت فاطمه♦♦♦♦♦♦♦♦

 

این جمعه بیا به فکر مادر باشیم در فکر عزای یاس پرپر باشیم هر جمعه اگر ز حجر تو خون خوردیم این هفته به یاد پهلو و در باشیم.

 

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۲۹
نویسنده پست : پریسا

داستان کوتاه دوستی و محبت!!!

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد! دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شن های بیابان نوشت : امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد . . . آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند به یک آبادی رسیدند تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند ناگهان شخصی که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد بعد از آن که از غرق شدن نجات یافت بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد . . . دوستش با تعجب از او پرسید:بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی ؟ دیگری لبخندی زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد باید روی شن های صحرا بنویسیم تا باد های بخشش آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند باید آن را روی سنگی حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد . .
۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۷
نویسنده پست : پریسا

داستان کوتاه دلبستگی مال دنیا

یکی ازعلمای ربانی نقل می کرد:درایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت وبسیارآن رادوست می داشت ،همواره دریادآن بودکه گم نشودو آسیبی به آن نرسد،اوبیمارشدوبراثربیماری آنچنان حالش بدشدکه حالت احتضاروجان دادن پیداکرد، دراین میان یکی ازعلماءدرآنجا حاضربودواوراتلقین می دادومی گفت :بگولااله الاالله اودرجواب می گفت : نشکن نمی گویم :ماتعجب کردیم که چرابه جای ذکرخدا،می گوید:نشکن نمی گویم ، همچنان این معمابرای مابدون حل ماند،تااینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شدومن ازاوپرسیدم ،این چه حالی بودکه پیداکردی ،مامی گفتیم بگولا اله الاالله ،تودرجواب می گفتی :نشکن نمی گویم .

اوگفت :اول آن ساعت را بیاوریدتابشکنم ،آن راآوردندوشکست. ،سپس گفت من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم ،هنگام احتضارشمامی گفتیدبگولااله الاالله ،شخصی شیطان را دیدم که همان ساعت رادریک دست خودگرفته ،وبادست دیگرچکشی بالای آن ساعت نگه داشته ومی گوید:اگربگوئی لااله الاالله ،این ساعت رامی شکنم ،من هم به خاطرعلاقه وافری که به ساعت داشتم می گفتم :ساعت رانشکن ،من لااله الا الله نمی گویم !

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۰
نویسنده پست : پریسا
A-D-S