نویسنده : بهاره حسنی
تعداد صفحات : 825
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان :
پزشکی بنام بهجت الزمان فخرالدینی ، پزشکی که تمام وجودش را خرج خدمت به اجتماع کرده .
به واسطه کارش تمام عمرش را با کودکان و جوانان در ارتباط بوده .
ولی با تمام شناختی که نسبت به ککودکان و نوجوانان دارد در درک و شناخت دختر خود یگانه ، ناموفق مانده .
یگانه روز به روز بزرگتر میشه و فاصله اون پدرش هر روز بیشتر و بیشتر میشه …
این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.
می خواهیم که با هم و در کنار شما به یک پختگی و ثبات شخصیتی در او برسیم. یک بلوغ ذهنی. شخصیت متزلزل و کوچک داستان ما، در انتها پخته و با ثبات و آرام خواهد شد. کسی که با همه کس و همه چیز سر ناسازگاری و عناد دارد، در انتها بالغ و فهیم می شود. حالت باری به هر جهت بودن او رشد خواهد کرد و تبدیل به کسی خواهد شد که برای اهدافش تلاش خواهد کرد.
در این داستان عشق هم خواهیم داشت. عشق و علاقه هایی متفاوت. عشقی پاک. عشقی که خود رشد می کند و می رویاند. عشقی که ورای نیاز های پیش پا افتاده و زمین گیر است. عشق ناپاک هم خواهیم داشت. چیزی که در نهایت محکوم به فناست. چون که از همان ابتدا هم نبوده است. نمی توان چیزی که نیست را هست کرد.
عشق هایی که در پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
همین طور عشقی پاک و پر از دعای خیر از جانب مادر. عشقی مادرانه که با شناخت و درک متقابل، درنهایت شاید باعث اوج گرفتن و خود شناسی شخصیت داستان ما خواهد شد.
- نسخه PDF به صورت کاملحجم : 3.6 مگابایت
- نسخه ePub برای آیفون و آندروید و …حجم : 373 کیلوبایت
- نسخه اندروید با فرمت Apkحجم : 952 کیلوبایت
- نسخه جاوا با فرمت Jar – کتابچهحجم : 1 مگابایت