رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی

رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی


A-D-S

جانم فدای رهبر سید علی

جانــم فــــدای رهــبــــر
همه رمان های وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.

در صورت نارضایتی نویسنده رمان از وبلاگ برداشته خواهد شد!

برای ارسال رمان از تماس با ما اقدام کنید

ما در شبکه های اجتماعی

نویسندگان
تبلیغات
خرید بک لینک

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رمان جدید» ثبت شده است

دانلود رمان نیستی تا ببینی کامپیوتر،ایفون،pdf،تبلت

دانلود رمان نیستی تا ببینی - www.negahdl.com

دانلود رمان جدید و زیبای نیستی تا ببینی کامپیوتر،ایفون،pdf،تبلت

نوشته mahtabiii75 کاربر نود و هشتیا


اززبان نویسنده رمان :

این رمان بابقیه ی رمانا یه فرق اساسی داره واون اینه که برگرفته از یه داستان واقعیه که در طول ۴سال پیش اتفاق افتاده…این رمان تموم اتفاقاتش واقعیه و فقط اسم شخصیتها تغییر کرده اونم به خواست خودشون بود تااذیت نشن!توی این رمان خودواقعیم با اسم واقعیم وشخصیت واقعیم حضوردارم…عکسای شخصیت هارو که انتخاب کردم عکس واقعی خودشون نیست ولی سعی کردم نزدیک ترین افراد رو از لحاظ چهره بهشون انتخاب کنم!داستان زندگی دوستم خیلی جالبه شاید اصلا باورتون نشه اما من تموم این رمانو بدون اغراق نوشتم وتمام اتفاقاتش واقعیه!امیدوارم تاآخرش همراهیم کنید وتوی صفحه ی نقد وپروفایل شخصیم نظرات سازنده تونو بنویسید منتظرم نذارید…خب دیگه زیاد پرحرفی نمیکنم میرم سراغ خلاصه ومقدمه ی داستان:
گذشته درچشمانم مانده است
عبورثانیه های ردشده درتمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت راباشقاوت تمام برروی حقایق بستی
صبورمیمانم وبی تفاوت میگذرم
که نفهمی هنوزهم دوستت دارم
بی تو بودن رامعنامیکنم باتنهایی وآسمان گرفته
آسمان پرباران چشمهایم
بیتو بودن رامعنا میکنم باشمع
باسوزش ناگریزشمعی بی پروانه
بی تو بودن راچگونه میتوان تفسیرکرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشواراست؟
درمیان انبوه آدمیان مردی ازتبارعشق…مردی ازتباردلدادگی مرا ازدوران کودکی ونوجوانیم جداساخت…ازدوران نوجوانی که مملوازشیطنت بود…وقلب مالامال از احساسم راپراز تنفرکرد.نفرت از خودش.ومن بابیرحمی تمام احساساتش رانادیده گرفتم…وعشقش راپوچ وپلید پنداشتم واوچه بامهربانی وسکوت ذره ذره درمقابل چشمانم آب شد ولی دم نزد…وچه باصبر وشکیبایی عشق ورزیدن رابه من آموخت…دوست داشتن رایادم داد ومن همچون شاگردی بازیگوش عشق واقعی راتجریه کردم ویادگرفتم…
نمیشودکه توباشی ومن ومن عاشقت نباشیم
فاصله رامعناکن باکتابی که زبانش آمدن است
دست بردیوارسیمانی بکش
لمس قلب من به همین آسانی است
بیراهی ای که به کوچه ی عشق میرسید
اشتباه نبود.
راه رااشتباه آمده بودم
پشیمان نیستم!
راهنماشده ام…پایان خوش
۰ نظر ۱۵ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۷
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان کاش هنوزم عاشقم بودی یفون،جاوا،اندروید،pdf

دانلود رمان کاش هنوزم عاشقم بودی - www.negahdl.com

دانلود رمان جدید ایرانی زیبای کاش هنوزم عاشقم بودی یفون،جاوا،اندروید،pdf

نوشته شهلا خودی زاده اربر نود هشتیا


خلاصه
دختری به ظرافت بلور… دختری به نرمی پر…. اما به سختی سنگ…مقاوم و محکم هم چون کوه….داستان روایت دختری که با مشکلات و فراز و نشیب های زندگیش می جنگه اما خوب هر آدمی یه جا هر چه قدر هم که مقاوم و قوی باشه باز هم احتیاج به یه حامی داره به کسی که بتونه بهش تکیه کنه و اون جایی که دختر قصه ی ما کم میاره….پایان خوش

قسمتی از داستان

نگاهش به تک درخت بزرگ و کهنسال حیاط خیره مانده بود… زاغ سیاهی که قار قار کنان از روی شاخه ی لخت و بی برگ چنار به پرواز درآمد او را افکارش بیرون کشید. دستی به پیشانی مرطوبش کشید و عرق نشسته بر آن را پاک کرد. هر گاه این گونه به فکر فرو می رفت تمام تن و بدنش خیس می شد. به آرامی از جا بلند شد و به سمت کمد لباسش رفت. دستش را به نرمی روی بدنه ی فلزی و رنگ و رو رفته ی آن کشید و نگاه غمگینش را دوباره در اتاق چرخاند. اتاقی که سال ها محل زندگیش بود.سال هایی که بالاخره با تمام سختی هایش به پایان رسیده بود. سال های بی کسی و تنهایی!
تمام زوایای اتاق را از نظر گذراند… سه کمد کوچک فلزی و سه تخت یک نفره، تنها وسایل اتاق بود و پنجره ی بزرگ و چوبی که رو به حیاط قرار داشت. پنجره های که بارها زمان دلتنگی هایش گوشه ای از آن می نشست و تا ساعتها در سکوت به بیرون خیره می شد و

۰ نظر ۱۳ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۰
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان گیسو کمند pdf،اندروید،جاوا،ایفون

دانلود رمان جدید گیسو کمند pdf،اندروید،جاوا،ایفون

نوشته نگین حبیبی کاربر نگاه دانلود

 

خلاصه:
کمند دختری از باند عتیقه کالفرنیا ماموریت میگیره وارد باند عتیقه تهران بشه و توجه و علاقه رییس باند”دان”رو جذب کنه..اما این فرد بویی از احساس نبرده و برای کمند که اولین ماموریت و معمولا سوتی میده کار خیلی سختیه…در این بین هم مشکلاتی برای پیش میاد و ماجراهای جالبی براش اتفاق میوفته..
مقدمه:
من یه دخترم..
یه دختر ساده…دست و پاچلفتی و خدای سوتی!
هیچ چیز جذابی ندارم..
نه چشم رنگی..نه موهای بلوند و نه لحن صحبت خوب!
دو جفت چشم مشکی و موهای قهوه ای و تموم!
حالا من باید وارد یه بازی بشم…
یه بازیه سخت!
یه بازی عذاب آور و طاقت فرسا…
که معلوم نیست آخرش به سر منه بیچاره چی میاد!
ژانر:اکشن…طنز..عشقولی…

من ناز نمیکشم دلت خواست برو ، کج کج نکنم نگاه و” یکراست” برو… هرجور که مایلی بزن قید مرا ، هرچند دلم یکه و تنهاست، برو… دیگر نکشم منت” مهتابت” را ، “تاریکی” از این به بعد زیباست، برو…! خودخواهی و در فکر خودت هستی و بس، پس خواهش و التماس، بیجاست، برو… روراست بگویم نه من آن “مجنونم” نه در سر تو هوای “لیلا”ست، برو… یک لحظه نگاه هم نکن، پشت سرت در، روی تو و خاطره ها “واست” برو… از اول کار، اشتباه از من بود ؛ آری همه” از ماست که بر ماست” برو… بی معرفتی ولی ندارم گله ای؛ این رسم همیشه های دنیاست، برو… یک روز که دلتنگ شدی میفهمی ؛ حسرت “تو”ی هرگز نشد “ما”ست، برو..!!! 

۱ نظر ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۸
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان افسانه آرابلا کامپیوتر،اندروید،ایفون،pdf،تبلت

دانلود رمان افسانه آرابلا - www.negahdl.com

دانلود رمان جدید افسانه آرابلا ایفون،pdf،تبلت،جاوا،اندروید

نوشته  paniz و sedi کاربران انجمن نودهشتیا

اسم شخصیتا:
ارابلا(arabella)
تروی(troy)
ترانتا(teranta)
اکانتا(akanta)
انگوس(angus)
و….
همین ها شخصیت های اصلی هستندحالا خلاصه۳سرزمین وجود داره که هرکدوم راه و رسم و رسوم خودشون رو دارن اولین سرزمین برای فرشته هاست و دومی برای شیاطین و سومی برای انسانهای عادی تولد فرشته ها و شیطان ها به اولین اشک و خنده انسانهای عادی بستگی داره…اولین خنده هر انسان یک فرشته و اولین گریه هر انسان یک شیطان رو متولد میکنه حالا اگه کسی با اولین خندش با قطره ای اشکش مخلوط بشه چی پیش میاد؟چه موجودی متولد میشه و پا به جهان هستی میذاره؟

مقدمه

نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!
نه ز ابم و نه زآتش!
منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی
نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم
نه فرشته ام، نه شیطان، کیم و چیم؟ همینم!
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم
نه حق حقم، نه نا حق
نه بدم، نه خوب مطلق
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم
تب بوسه ایم از آن لب، به غنیمت است امشب
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم
که نه آگهم که فردا، چه نشسته در کمینم
منم و ردای تنگی که به جز من اش نگنجد
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم
نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری،
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم
که نه خسته ی نخستین، نه خراب آخرینم
نه فرشته ام، نه شیطان،

۱ نظر ۰۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۴
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان ماهرو کامپیوتر،اندروید،ایفون،pdf،تبلت

دانلود رمان جدید ماهرو کامپیوتر،اندروید،ایفون،pdf،تبلت

نوشته delaram_66 کاربر انجمن نودهشتیا

پایان خوش

همیشه گفتن پایان شب سیه سپید است! اما هیچکس ندانست کسی که با تاریکی و نا امیدی خو گرفت رنگ سپیدی را از یاد می برد..!
او در ظلمت شب همچون طعمه ای برای هوس های پلید شد ودر این آتش سوخت. آنگاه که روزنه ی امیدی وجودش را روشن کرد، گذشته ی سیاهش بلای جانش شد..
میگویند عشق چاره ساز است اما برای او همه چیز برعکس بود شب سیه پایانی رو به سپیدی نداشت و عشق چاره ساز نبود.. به راستی خوشبختی را کجا گم کرد که حالا هر چه میگردد پیدایش نمیکند؟ با همان لبخند تلخ همیشگی در دفتر خاطراتش نوشت: من منتظرم ای عشق بیا کاری کن عاشق شو و در سوگ منه دیوانه زاری کن…
خلاصه: این داستان درباره ی دختریه به اسم ماهرو که زندگیش پر از فراز و نشیب بوده و حالا به جایی رسیده که مجبوره واسه یه شیخ عرب برقصه اما حالا فکر فرار به سرش زده و در این راه با کسی آشنا میشه که مثل یه حامی بزرگ هواشو داره و…
ادامه رو با خوندن رمان متوجه میشید. ژانر این رمان عاشقانه ، کمی طنز و کمی هم غمگینه. این اولین کار من هست امیدوارم خوشتون بیاد.

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۱:۴۸
نویسنده پست : پریسا
A-D-S