رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی

رمان | رمان عاشقانه | نودهشتیا

رمان,رمان جدید,رمان نودهشتیا,خواندن رمان آنلاین,دانلود رمان جدید,رمان های زیبای عاشقانه ایرانی,رمان اجتماعی,نودهشتیا,داستان های واقعی


A-D-S

جانم فدای رهبر سید علی

جانــم فــــدای رهــبــــر
همه رمان های وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و فعالیت میکند.

در صورت نارضایتی نویسنده رمان از وبلاگ برداشته خواهد شد!

برای ارسال رمان از تماس با ما اقدام کنید

ما در شبکه های اجتماعی

نویسندگان
تبلیغات
خرید بک لینک

۱۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رمان جدید نودهشتیا» ثبت شده است

دانلود رمان برگ زرد کامپیوتر،pdf،ایفون،جاوا،اندروید

دانلود رمان جدید برگ زرد برای کامپیوتر Pdf 
دانلود رمان بسیار زیبای برگ زرد برای گوشی اندروید و آیفون
رمان برگ زرد با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ بیان
نویسنده: فرزان کاربر انجمن نگاه دانلود
با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان برگ زرد
تعداد صفحه: 176 Pdf

خلاصه رمان:
رمان درباره دختر خونده یه خانواده معمولیه گذشته تاریکی داره و دنبال آینده روشنتریه. خیلی چیزا اونو به دختری که امروز میبینیم تبدیل کردن.

در طی این رمان میفهمیم هیچکس،هیچوقت، سفید مطلق نیست…

۱ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۸
نویسنده پست : پریسا

دانلود رمان انقباض زندگی کامپیوتر،pdf،ایفون،جاوا،اندروید

دانلود رمان جدید انقباض زندگی برای کامپیوتر Pdf 
دانلود رمان بسیار زیبای انقباض زندگی برای گوشی اندروید و آیفون
رمان انقباض زندگی با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ بیان
نویسنده: نگین حبیبی کاربر انجمن نگاه دانلود
با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان زیبای انقباض زندگی
تعداد صفحه 272 Pdf
خلاصه رمان:
دختری به اسم چکاوک…توی یه خونواده متوسط زندگی میکنه…تا اینکه باباش که حسابدار شرکت لیدل(چرم)بوده به جرم قتل معاون شرکت به زندان میوفته…و این چکاوکه که برای نجات باباش به هر دری میزنه…

۰ نظر ۰۹ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۴
نویسنده پست : پریسا

داستان آموزنده وقتی درکتون نمیکنند

این داستان هم طنز میباشد و هم داستان اخلاقی آموزنده

یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم ، یه بچه ء 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش.
منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!
بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم ...
یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته و رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی... خلاصه حل شد!
یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...
جهت خواندن داستان آموزنده به ادامه رمان مراجعه کنید ...
۳ نظر ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۵:۵۲
نویسنده پست : پریسا

داستان آموزنده زیبای دختر فداکار

همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟

شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت

تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود
ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت...
جهت خواندن داستان آموزنده به ادامه رمان مراجعه کنید ...
۲ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۵:۴۳
نویسنده پست : پریسا

داستان آموزنده مرد مومن و شیطان

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد...
جهت خواندن ادامه داستان آموزنده به ادامه رمان مراجعه کنید...
۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۸:۲۰
نویسنده پست : پریسا
A-D-S